در ترجمه کاپیتالیست به سرمایهدار و کاپیتالیسم به سرمایهداری، سؤالات و ابهامات متعددی مطرح میشود زیرا آنچه از واژگان سرمایهدار و سرمایهداری در زبان فارسی مراد میشود با واژگان کاپیتالیست و کاپیتالیسم در مکتوبات اقتصادی مغرب زمین تفاوتهای جدی دارد. در زبان فارسی، سرمایهداری به معنای «سرمایه داشتن و سرمایهدار بودن» و نیز «مالداری و ثروتمندی» است. در لغت نامه دهخدا، سرمایه دار چنین تعریف شده است: «صاحب سرمایه، دارای سرمایه، پولدار و ثروتمند» و نیز «صاحب ثروت و مالدار، کسی که دارای مال و ثروت فراوان است». همچنین، سرمایه به معنای پول یا کالایی است که اساس کسب و تجارت قرار میگیرد و سود مازادی است که در فرایند کسب و تجارت ایجاد میشود. سرمایه در معنای دارایی و ثروت نیز آمده است.
سرمایه داری در این تعاریف، مطلقا به معنای «نظام اقتصادی» نیست و لذا اگر کاپیتالیسم را به سرمایهداری در معنای فوق الذکر ترجمه کنیم قطعا به خطا رفتهایم. از این رو، نویسنده در مواردی، برای پرهیز از این ابهام، از واژه «سرمایهمداری» برای ترجمه کاپیتالیسم استفاده کرده است. زیرا که در این نظام، سرمایه مدارِ تنظیم امور اقتصادی است و سرمایه مبنای رشد اقتصادی است و «سرمایه گذاری» عامل رشد اقتصادی است و ثروت در معنای سرمایه انباشت شده، نتیجه رشد اقتصادی است. همچنین، «اصالت سرمایه» را میتوان وجه مشخصه کاپیتالیسم دانست زیرا که «تشکیل سرمایه»، مبنا و اصل در نظام کاپیتالیسم است. همچنین دیده شده است که «سرمایه سالاری» را نیز برای ترجمه کاپیتالیسم به کار بردهاند که البته خالی از اشکال نیست.
در ترجمه کاپیتالیست به سرمایهدار نیز ابهامهای زیادی وجود دارد. واژه کاپیتالیست در زبان انگلیسی گاه به صورت اسم به کار می رود و مراد از آن کسی است که صاحب سرمایه بوده و یا آنکه ثروتمند باشد. در این معنا، واژگان سرمایهدار یا صاحب سرمایه مطلقا منحصر به نظام کاپیتالیسم نیست بلکه این واژگان را میتوان برای هر فردی که صاحب سرمایه و ثروت در هر عصری و برای هر نظامی است به کار برد. ناگفته نماند که واژه کاپیتالیست در زبان انگلیسی همچنین به فردی اطلاق می شود که از نظام کاپیتالیسم حمایت میکند، همچون سوسیالیست که به فردی گفته می شود که حامی نظام سوسیالیسم است. واژه کاپیتالیست در زبان انگلیسی گاه به صورت قید به کار میرود و مراد از آن، نظامی است که بر مبنای کاپیتالیسم استوار است، مانند «نظام کاپیتالیستی» یا «اقتصاد کاپیتالیستی». خاطر نشان میشود که واژه «سبک کاپیتالیستی» در زبان انگلیسی به منزله جلوه ای از کاپیتالیسم نیز رایج است.
امروزه از واژگان سرمایهدار و سرمایهداری در زبان محاورهای، در رسانهها، در مجامع علمی و دانشگاهی و در حوزههای علمیه برداشتهای متفاوتی میشود و لذا بر ابهامات موجود در مفاهیم واقعیِ این اصطلاحات میافزاید. متأسفانه این ابهامات در تحلیلهای اقتصاد اسلامی وارد شده است و طیف گستردهای از تحلیلهای نادرست را به دنبال داشته است. در یک سوی این طیف، سازگاری اقتصاد اسلامی با سرمایهداری مطرح است و در سوی دیگر این طیف ضرورت اجتهاد نسبت به «کل نظام سرمایهداری» به منظور استنباط احکام فقهی در خصوص نظام سرمایهداری مورد تأکید قرار گرفته است. این همه، محصول عدم دقت کافی در مفهوم «سرمایهداری» است که برای ترجمه «کاپیتالیسم» به کار رفته است.
اگر استفاده از واژه سرمایهدار در ادبیات فارسی سابقه حداقل 800 ساله دارد، اصطلاح سرمایهداری در مکتوبات فارسی صرفا در آستانه انقلاب مشروطه و بعد از آن رایج شده است. از دیدگاه نویسنده، اصطلاح «سرمایهداری» در مکتوبات فارسی، نخستین بار برای ترجمه «کاپیتالیسم» به کار رفته است. در بخش سوم خواهیم دید که اصطلاح کاپیتالیسم برای نخستین بار در سال 1850 توسط یک سیاستمدار و تاریخدان فرانسوی مطرح شد که سوسیالیست اصلاحطلب بود. بنابراین، ورود اصطلاح سرمایهداری به مکتوبات فارسی احتمالا باید در بازه زمانی کوتاهی قبل یا بعد از انقلاب مشروطه در سال 1907 میلادی باشد زیرا که برخی انقلابیون مشروطه خواه با تحولات سیاسی اروپا و شکلگیری جریانات سوسیالیستی علیه نظام کاپیتالیستی آشنا بودند.
برخلاف کشورهای اروپایی که اصطلاح کاپیتالیسم برای نخستین بار در مجامع علمی آنها شکل گرفت و رواج یافت، ترجمه این اصطلاح به سرمایهداری نخست در محافل سیاسی و انقلابی کشور ما مطرح شد و به عنوان ابزاری برای مقابله با حکومت های استبدادی وقت به کار رفت. از سوی دیگر، اقتصاد کشور ما در دوران انقلاب مشروطه و تا پایان سلطنت پهلوی اول و اوایل سلطنت پهلوی دوم، ساختار کشاورزی و دامپروری و صنایع دستی داشت و چنانکه در بخش سوم خواهیم دید، اصطلاح کاپیتالیسم به نظامی اطلاق می شود که ویژگی اصلی آن تولید کالا توسط ماشین و به صورت انبوه و برای عرضه به بازار است. از این رو، به کارگیری واژه سرمایهداری برای ترجمه کاپیتالیسم مطلقا نمیتوانست بیان کننده شرایط و وضعیت اقتصادی کشور ما در زمان ورود این اصطلاح به مکتوبات فارسی باشد.
حاصل آنکه مفاهیمی چون کاپیتالیست و کاپیتالیسم بعد از انقلاب صنعتی در اروپا شکل گرفت و در فرایند رشد سریع صنعتی و ظهور بحران های بزرگ کارگری در کشورهای صنعتی مانند انگلستان، فرانسه و آلمان به سرعت در محافل علمی و سیاسی آنجا رواج یافت. بعد از پیروزی انقلاب کار گری 1917 روسیه و استقرار حکومت کمونیستی در آن کشور، این اصطلاحات به ایران وارد شد و برخی نویسندگان، یا به اصطلاح آن زمان «روشنفکران»، بدون آگاهی از مفاهیم واقعی و بدون توجه به فرایند تاریخی شکلگیری آنها، این اصطلاحات را به ترتیب به سرمایهدار و سرمایهداری ترجمه کردند غافل از آنکه سرمایهدار و سرمایهداری اساسا به لحاظ تاریخی بار ارزشی منفی در ادبیات فارسی نداشته است. بی دلیل نیست که بعد از سپری شدن یک قرن، هنوز اکثر مدرسان و پژوهشگران علوم انسانی در کشور این مفاهیم را نقادانه بررسی نکردهاند و حتی برخی معتقدند که اقتصاد اسلامی هیچ تعارضی با کاپیتالیسم ندارد زیرا که اسلام با سرمایه داری (به معنای داشتن سرمایه) مخالف نیست.
در پایان نیز نباید این نکته مغفول بماند که سوسیالیسم و کمونیسم و شعارها و مفاهیم آنها حاصل مجادله و مناقشه فکری با نظام کاپیتالیسم یا سرمایهداری صنعتی بود که بعد از انقلاب صنعتی در اروپا شکل گرفت و اساسا ربطی به نظام اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کشور ما در اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم ندارد. متأسفانه، به کارگیری این اصطلاحات در جایگاه نامناسب، موجب شد که از آن به بعد، به هر کلامی و هر موضع گیری و هر تحلیلی در خصوص ویژگی های نظام سرمایه داری، بحران های ذاتی نظام سرمایه داری، تحولات آتی این نظام، تعارض طبقه سرمایهدار و طبقه کارگر، حتی به کار گیری اصطلاحاتی همچون سرمایه داری صنعتی، سرمایه داری تجاری و سرمایه داری مالی، استثمار و نظایر آن بلافاصله بر چسب سوسیالیستی یا مارکسیستی زده شود و تحلیل گران و کاربران این مفاهیم و اصطلاحات را سوسیالیست و مارکسیست بنامند و آنان را در گروه ماتریالیستها و ملحدان و معاندان با ادیان الهی طبقهبندی کنند. این، قویترین سلاحی است که مدتهاست لیبرالیستها و طرفداران نظام سرمایهداری عليه ناقدان خویش به کار میبرند و متأسفانه تحلیلگران اقتصاد اسلامی نیز به این حیله و حربه و ریشهیابی آن توجه کافی مبذول نکردهاند.
در مطلب بعدی به دیدگاه استاد راجع به پیدایش مفاهیم کاپیتالیست و کاپیتالیسم در کشورهای پیشرفته صنعتی و ابهاماتی که در مجامع علمی همان کشورها در خصوص این اصطلاحات وجود دارد، پرداخته میشود.
سرمایه داری در این تعاریف، مطلقا به معنای «نظام اقتصادی» نیست و لذا اگر کاپیتالیسم را به سرمایهداری در معنای فوق الذکر ترجمه کنیم قطعا به خطا رفتهایم. از این رو، نویسنده در مواردی، برای پرهیز از این ابهام، از واژه «سرمایهمداری» برای ترجمه کاپیتالیسم استفاده کرده است. زیرا که در این نظام، سرمایه مدارِ تنظیم امور اقتصادی است و سرمایه مبنای رشد اقتصادی است و «سرمایه گذاری» عامل رشد اقتصادی است و ثروت در معنای سرمایه انباشت شده، نتیجه رشد اقتصادی است. همچنین، «اصالت سرمایه» را میتوان وجه مشخصه کاپیتالیسم دانست زیرا که «تشکیل سرمایه»، مبنا و اصل در نظام کاپیتالیسم است. همچنین دیده شده است که «سرمایه سالاری» را نیز برای ترجمه کاپیتالیسم به کار بردهاند که البته خالی از اشکال نیست.
در ترجمه کاپیتالیست به سرمایهدار نیز ابهامهای زیادی وجود دارد. واژه کاپیتالیست در زبان انگلیسی گاه به صورت اسم به کار می رود و مراد از آن کسی است که صاحب سرمایه بوده و یا آنکه ثروتمند باشد. در این معنا، واژگان سرمایهدار یا صاحب سرمایه مطلقا منحصر به نظام کاپیتالیسم نیست بلکه این واژگان را میتوان برای هر فردی که صاحب سرمایه و ثروت در هر عصری و برای هر نظامی است به کار برد. ناگفته نماند که واژه کاپیتالیست در زبان انگلیسی همچنین به فردی اطلاق می شود که از نظام کاپیتالیسم حمایت میکند، همچون سوسیالیست که به فردی گفته می شود که حامی نظام سوسیالیسم است. واژه کاپیتالیست در زبان انگلیسی گاه به صورت قید به کار میرود و مراد از آن، نظامی است که بر مبنای کاپیتالیسم استوار است، مانند «نظام کاپیتالیستی» یا «اقتصاد کاپیتالیستی». خاطر نشان میشود که واژه «سبک کاپیتالیستی» در زبان انگلیسی به منزله جلوه ای از کاپیتالیسم نیز رایج است.
امروزه از واژگان سرمایهدار و سرمایهداری در زبان محاورهای، در رسانهها، در مجامع علمی و دانشگاهی و در حوزههای علمیه برداشتهای متفاوتی میشود و لذا بر ابهامات موجود در مفاهیم واقعیِ این اصطلاحات میافزاید. متأسفانه این ابهامات در تحلیلهای اقتصاد اسلامی وارد شده است و طیف گستردهای از تحلیلهای نادرست را به دنبال داشته است. در یک سوی این طیف، سازگاری اقتصاد اسلامی با سرمایهداری مطرح است و در سوی دیگر این طیف ضرورت اجتهاد نسبت به «کل نظام سرمایهداری» به منظور استنباط احکام فقهی در خصوص نظام سرمایهداری مورد تأکید قرار گرفته است. این همه، محصول عدم دقت کافی در مفهوم «سرمایهداری» است که برای ترجمه «کاپیتالیسم» به کار رفته است.
اگر استفاده از واژه سرمایهدار در ادبیات فارسی سابقه حداقل 800 ساله دارد، اصطلاح سرمایهداری در مکتوبات فارسی صرفا در آستانه انقلاب مشروطه و بعد از آن رایج شده است. از دیدگاه نویسنده، اصطلاح «سرمایهداری» در مکتوبات فارسی، نخستین بار برای ترجمه «کاپیتالیسم» به کار رفته است. در بخش سوم خواهیم دید که اصطلاح کاپیتالیسم برای نخستین بار در سال 1850 توسط یک سیاستمدار و تاریخدان فرانسوی مطرح شد که سوسیالیست اصلاحطلب بود. بنابراین، ورود اصطلاح سرمایهداری به مکتوبات فارسی احتمالا باید در بازه زمانی کوتاهی قبل یا بعد از انقلاب مشروطه در سال 1907 میلادی باشد زیرا که برخی انقلابیون مشروطه خواه با تحولات سیاسی اروپا و شکلگیری جریانات سوسیالیستی علیه نظام کاپیتالیستی آشنا بودند.
برخلاف کشورهای اروپایی که اصطلاح کاپیتالیسم برای نخستین بار در مجامع علمی آنها شکل گرفت و رواج یافت، ترجمه این اصطلاح به سرمایهداری نخست در محافل سیاسی و انقلابی کشور ما مطرح شد و به عنوان ابزاری برای مقابله با حکومت های استبدادی وقت به کار رفت. از سوی دیگر، اقتصاد کشور ما در دوران انقلاب مشروطه و تا پایان سلطنت پهلوی اول و اوایل سلطنت پهلوی دوم، ساختار کشاورزی و دامپروری و صنایع دستی داشت و چنانکه در بخش سوم خواهیم دید، اصطلاح کاپیتالیسم به نظامی اطلاق می شود که ویژگی اصلی آن تولید کالا توسط ماشین و به صورت انبوه و برای عرضه به بازار است. از این رو، به کارگیری واژه سرمایهداری برای ترجمه کاپیتالیسم مطلقا نمیتوانست بیان کننده شرایط و وضعیت اقتصادی کشور ما در زمان ورود این اصطلاح به مکتوبات فارسی باشد.
حاصل آنکه مفاهیمی چون کاپیتالیست و کاپیتالیسم بعد از انقلاب صنعتی در اروپا شکل گرفت و در فرایند رشد سریع صنعتی و ظهور بحران های بزرگ کارگری در کشورهای صنعتی مانند انگلستان، فرانسه و آلمان به سرعت در محافل علمی و سیاسی آنجا رواج یافت. بعد از پیروزی انقلاب کار گری 1917 روسیه و استقرار حکومت کمونیستی در آن کشور، این اصطلاحات به ایران وارد شد و برخی نویسندگان، یا به اصطلاح آن زمان «روشنفکران»، بدون آگاهی از مفاهیم واقعی و بدون توجه به فرایند تاریخی شکلگیری آنها، این اصطلاحات را به ترتیب به سرمایهدار و سرمایهداری ترجمه کردند غافل از آنکه سرمایهدار و سرمایهداری اساسا به لحاظ تاریخی بار ارزشی منفی در ادبیات فارسی نداشته است. بی دلیل نیست که بعد از سپری شدن یک قرن، هنوز اکثر مدرسان و پژوهشگران علوم انسانی در کشور این مفاهیم را نقادانه بررسی نکردهاند و حتی برخی معتقدند که اقتصاد اسلامی هیچ تعارضی با کاپیتالیسم ندارد زیرا که اسلام با سرمایه داری (به معنای داشتن سرمایه) مخالف نیست.
در پایان نیز نباید این نکته مغفول بماند که سوسیالیسم و کمونیسم و شعارها و مفاهیم آنها حاصل مجادله و مناقشه فکری با نظام کاپیتالیسم یا سرمایهداری صنعتی بود که بعد از انقلاب صنعتی در اروپا شکل گرفت و اساسا ربطی به نظام اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کشور ما در اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم ندارد. متأسفانه، به کارگیری این اصطلاحات در جایگاه نامناسب، موجب شد که از آن به بعد، به هر کلامی و هر موضع گیری و هر تحلیلی در خصوص ویژگی های نظام سرمایه داری، بحران های ذاتی نظام سرمایه داری، تحولات آتی این نظام، تعارض طبقه سرمایهدار و طبقه کارگر، حتی به کار گیری اصطلاحاتی همچون سرمایه داری صنعتی، سرمایه داری تجاری و سرمایه داری مالی، استثمار و نظایر آن بلافاصله بر چسب سوسیالیستی یا مارکسیستی زده شود و تحلیل گران و کاربران این مفاهیم و اصطلاحات را سوسیالیست و مارکسیست بنامند و آنان را در گروه ماتریالیستها و ملحدان و معاندان با ادیان الهی طبقهبندی کنند. این، قویترین سلاحی است که مدتهاست لیبرالیستها و طرفداران نظام سرمایهداری عليه ناقدان خویش به کار میبرند و متأسفانه تحلیلگران اقتصاد اسلامی نیز به این حیله و حربه و ریشهیابی آن توجه کافی مبذول نکردهاند.
در مطلب بعدی به دیدگاه استاد راجع به پیدایش مفاهیم کاپیتالیست و کاپیتالیسم در کشورهای پیشرفته صنعتی و ابهاماتی که در مجامع علمی همان کشورها در خصوص این اصطلاحات وجود دارد، پرداخته میشود.